- با مشورت
مع التّشاور
معنی با مشورت - جستجوی لغت در جدول جو
- با مشورت
Deliberative, Advisedly
- با مشورت
prudemment, délibératif
- با مشورت
সাবধানতার সাথে , পরামর্শমূলক
- با مشورت
احتیاط کے ساتھ , مشاورتی
- با مشورت
dikkatlice, istişari
- با مشورت
kwa makini, ya majadiliano
- با مشورت
aconsejablemente, deliberativo
- با مشورت
ratsam, beratend
- با مشورت
обережно , дорадчий
- با مشورت
ostrożnie, deliberatywny
- با مشورت
明智地 , 审议的
- با مشورت
prudentemente, deliberativo
- با مشورت
prudentemente, deliberativo
- با مشورت
zorgvuldig, deliberatief
- با مشورت
осторожно , совещательный
- با مشورت
อย่างรอบคอบ , ถกเถียง
- با مشورت
dengan hati-hati, deliberatif
- با مشورت
सावधानीपूर्वक , विचारपूर्ण
- با مشورت
בזהירות , דיון
- با مشورت
慎重に , 審議的
- با مشورت
신중하게 , 숙의적인
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مَ وَ رَ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + مشورت = مشوره عربی، بدون شور و کنگاش. بدون مشاوره و همفکری:
هرکه بی مشورت کند تدبیر
غالبش بر هدف نیاید تیر.
سعدی.
رجوع به مشورت ومشوره شود، مادربزرگ. مادر مادریا مادر پدر. جده. (فرهنگ فارسی معین) ، بزر. تخم نوغان. (یادداشت بخط مؤلف) ، صورتی از صور ورق قمار. ورقی از قمار که بر آن صورت زنی منقوش است. (یادداشت بخط مؤلف)، در بازی ورق (گنجفه) ، ورقی است که صورت زن (ملکه) بر آن منقوش است. (فرهنگ فارسی معین)
هرکه بی مشورت کند تدبیر
غالبش بر هدف نیاید تیر.
سعدی.
رجوع به مشورت ومشوره شود، مادربزرگ. مادر مادریا مادر پدر. جده. (فرهنگ فارسی معین) ، بزر. تخم نوغان. (یادداشت بخط مؤلف) ، صورتی از صور ورق قمار. ورقی از قمار که بر آن صورت زنی منقوش است. (یادداشت بخط مؤلف)، در بازی ورق (گنجفه) ، ورقی است که صورت زن (ملکه) بر آن منقوش است. (فرهنگ فارسی معین)
